هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از زیبایی و جذابیت معشوق خود و لذتهای زندگی در کنار او سخن میگوید. او از حضور یار، موسیقی، شمع و شراب لذت میبرد و آرزو میکند که این لحظات خوش همیشه ادامه داشته باشد. شاعر همچنین از زیبایی چهره و زلف معشوق خود تعریف میکند و از شمس تبریز به عنوان نور دلها یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و توصیفاتی از لذتهای زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۴۳۴
هم به بَر این بُتِ زیبا خوشَکَسْت
من نشستم که همینجا خوشَکَسْت
مُطرب و یار من و شمع و شراب
این چُنین عیشِ مُهَیّا خوشَکَسْت
من و تو هیچ از این جا نَرَویم
پَهلویِ شِکَّر و حَلوا خوشَکَسْت
خَجِل است از رُخِ یارم گُلِ تَر
با چُنین چهره و سیما خوشَکَسْت
هر صَباحی زِ جَمالَش مَستیم
خاصه امروز که با ما خوشَکَسْت
بِجَهَم حَلقهٔ زُلفَش گیرم
که در آن حَلقه تماشا خوشَکَسْت
شَمسِ تبریز که نورِ دلها است
دایما با گُلِ رَعنْا خوشَکَسْت
من نشستم که همینجا خوشَکَسْت
مُطرب و یار من و شمع و شراب
این چُنین عیشِ مُهَیّا خوشَکَسْت
من و تو هیچ از این جا نَرَویم
پَهلویِ شِکَّر و حَلوا خوشَکَسْت
خَجِل است از رُخِ یارم گُلِ تَر
با چُنین چهره و سیما خوشَکَسْت
هر صَباحی زِ جَمالَش مَستیم
خاصه امروز که با ما خوشَکَسْت
بِجَهَم حَلقهٔ زُلفَش گیرم
که در آن حَلقه تماشا خوشَکَسْت
شَمسِ تبریز که نورِ دلها است
دایما با گُلِ رَعنْا خوشَکَسْت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.