هوش مصنوعی:
این متن بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از جدایی و دوری از معشوق شکایت میکند. او شبهای تاریک و بیروشنی را بدون حضور معشوق توصیف میکند و از نبود آرامش و امنیت در غیاب او سخن میگوید. شاعر همچنین به تأثیر منی و کبر در ایجاد حجاب بین خود و معشوق اشاره میکند و از بیقراری دل در کف معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۵۳
بُد دوش بیتو تیره شب و روشنی نداشت
شمع و سَماع و مَجْلِسِ ما چاشْنی نداشت
شب در شِکَنْجه بودم و جُرمی نرفته بود
در حَبْس بود این دل و دلْ دادنی نداشت
ای آن کِه ایمِن است جهان در پَناهِ تو
مَهْ نیز بیلِقایِ تو شب ایمِنی نداشت
کِبْر و مَنیِّ خَلْق حجابِ تو میشود
در سایه بود از تو کسی کو مَنی نداشت
دل در کَفِ تو از تو ولیکِن زِ شَرمِ تو
سیماب وار بر کَفِ تو ساکنی نداشت
شمع و سَماع و مَجْلِسِ ما چاشْنی نداشت
شب در شِکَنْجه بودم و جُرمی نرفته بود
در حَبْس بود این دل و دلْ دادنی نداشت
ای آن کِه ایمِن است جهان در پَناهِ تو
مَهْ نیز بیلِقایِ تو شب ایمِنی نداشت
کِبْر و مَنیِّ خَلْق حجابِ تو میشود
در سایه بود از تو کسی کو مَنی نداشت
دل در کَفِ تو از تو ولیکِن زِ شَرمِ تو
سیماب وار بر کَفِ تو ساکنی نداشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.