هوش مصنوعی: شاعر در این متن از آرزوهای خود سخن می‌گوید، از جمله شنیدن نواهای موسیقی از مناطق مختلف مانند سپاهان و حجاز، و همچنین بیان عشق و اشتیاق به دیدار یار و زیبایی‌های طبیعت. او از عشق به عنوان نیرویی که عقل را پراکنده می‌کند و نکته‌های پریشان را می‌طلبد، یاد می‌کند و از باد خوشی که از چمن عشق می‌وزد، درخواست می‌کند تا بر او بگذرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۵۷

ای چَنگ پَرده‌هایِ سِپاهانَم آرزوست
وِیْ نای نالهٔ خوشِ سوزانَم آرزوست

در پَردهٔ حِجاز بگو خوش تَرانه‌یی
من هُدهُدَمْ صَفیرِ سُلَیمانَم آرزوست

از پَردهٔ عِراقْ به عُشّاق تُحْفه بَر
چون راست و بوسلیکِ خوش الْحانَم آرزوست

آغاز کُن حُسینی زیرا که مایه گفت
کان زیرِ خُرد و زیرِ بُزرگانَم آرزوست

در خواب کرده‌یی زِ رَهاوی مرا کُنون
بیدار کُن به زَنْگُله‌اَم کانَم آرزوست

این عِلْمِ موسِقی بَرِ من چون شهادت است
چون مومِنَم شهادت و ایمانَم آرزوست

ای عشق عقل را تو پَراکنده گوی کُن
ای عشق نُکته‌هایِ پَریشانَم آرزوست

ای بادِ خوش که از چَمَنِ عشق می‌رَسی
بر من گُذَر که بویِ گُلِستانَم آرزوست

در نورِ یار صورتِ خوبانْ هَمی‌نِمود
دیدارِ یار و دیدنِ ایشانَم آرزوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.