هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق خود سخن میگوید. او از تأثیرات عمیق عشق بر روح و جان خود میگوید و چگونه عشق معشوق باعث روشنایی و حیات درون او میشود. شاعر همچنین از قدرت معشوق در زنده کردن مردهها و تأثیرات جادویی او بر جهان اطراف سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۴۷۴
زِ عشقِ رویِ تو روشن دلِ بَنین و بَنات
بیا که از تو شود سَیِّئاتُهُمْ حَسَنات
خیالِ تو چو دَرآیَد به سینهٔ عاشق
درونِ خانهٔ تَنْ پُر شود چراغِ حَیات
دَوَد به پیشِ خیالَتْ خیالهایِ دِگَر
چُنان که خاطرِ زندانیانْ به بانگِ نَجات
به گِردِ سُنبُلِ تو جانها چو مور و مَلَخ
که تا زِ خَرمَنِ لُطْفَت بَرَنْد جُمله زَکات
به مُردهیی نِگَری صد هزار زنده شود
خُنُک کسی که ازان یک نَظَر بیافت بَرات
زِهی شَهی که شَهانْ بر بِساطِ شَطْرَنجَت
به خانه خانه دَوَند از گُریزخانهٔ مات
کُدام صُبح که عشقَت پیالهیی آرَد
زِ خوابْ بَرجَهَد این بَختِ خُفته گویدهات
فرودَوَد زِ فَلَکْ مَهْ به بویِ این باده
بِگویَدَم که مرا نیز گویَمَش هَیهات
طَرَب که از تو نباشد بَیات میگردد
بیار جامْ که جانْ آمَدَم زِ عشقِ بَیات
به پیشِ دیدهٔ من باش تا تو را بینم
که سیر مینَشَود دیدهٔ من از آیات
نَدانَم از سَرِمَستیست شَمسِ تبریزی
که بَر لَبَت زدهاَم بوسهها و یا بر پات؟
بیا که از تو شود سَیِّئاتُهُمْ حَسَنات
خیالِ تو چو دَرآیَد به سینهٔ عاشق
درونِ خانهٔ تَنْ پُر شود چراغِ حَیات
دَوَد به پیشِ خیالَتْ خیالهایِ دِگَر
چُنان که خاطرِ زندانیانْ به بانگِ نَجات
به گِردِ سُنبُلِ تو جانها چو مور و مَلَخ
که تا زِ خَرمَنِ لُطْفَت بَرَنْد جُمله زَکات
به مُردهیی نِگَری صد هزار زنده شود
خُنُک کسی که ازان یک نَظَر بیافت بَرات
زِهی شَهی که شَهانْ بر بِساطِ شَطْرَنجَت
به خانه خانه دَوَند از گُریزخانهٔ مات
کُدام صُبح که عشقَت پیالهیی آرَد
زِ خوابْ بَرجَهَد این بَختِ خُفته گویدهات
فرودَوَد زِ فَلَکْ مَهْ به بویِ این باده
بِگویَدَم که مرا نیز گویَمَش هَیهات
طَرَب که از تو نباشد بَیات میگردد
بیار جامْ که جانْ آمَدَم زِ عشقِ بَیات
به پیشِ دیدهٔ من باش تا تو را بینم
که سیر مینَشَود دیدهٔ من از آیات
نَدانَم از سَرِمَستیست شَمسِ تبریزی
که بَر لَبَت زدهاَم بوسهها و یا بر پات؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.