هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جمال معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که همه چیز در جهان تحت تأثیر جمال و عشق معشوق قرار دارد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که حتی اهل دل و موجودات دیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین، شاعر از جفا و وفای معشوق سخن می‌گوید و آن را به عنوان گنجی ارزشمند توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۶

بِخَند بر همه عالَم که جایِ خنده تو راست
که بَندهٔ قَد و ابرویِ توست هر کَژ و راست

فُتَد به پایِ تو دولَت نَهَد به پیشِ تو سَر
که آدمیّ و پَریْ در رَهِ تو بی‌سَر و پاست

پَریرْ جانِ من از عشقْ سویِ گُلْشَن رفت
تو را ندید به گُلْشَن دَمی نِشَست و بِخاست

بُرون دَوید زِ گُلْشَن چو آبْ سَجده کُنان
که جویبارِ سعادتْ که اصلِ جاست کجاست؟

چو اَهْلِ دلْ زِ دِلَم قِصّهٔ تو بِشْنیدند
زِ جُمله نَعْره بَرآمَد که مَستِ دِلْبَرِ ماست

پس آدمیّ و پَریْ جمع گشت بر من و گفت
بِدِه زِ شرق نِشان‌ها که این دَمَت چو صَباست

جَفات نیز شِکَروارْ چاشْنی دارد
زِهی جَفا که دَرو صد هزار گنجِ وَفاست

قَفا بِداد و سَفَر کرد شَمسِ تبریزی
بگو مرا تو که خورشید را چه رو و قَفاست؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.