هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مناسبت عید و عرفه، به بیان ارزش و اهمیت زکات و صدقه می‌پردازد. شاعر از آمدن مردم برای دریافت زکات و باز شدن درهای نجات سخن می‌گوید و به مفلسان و نیازمندان اشاره می‌کند که از خزانه‌های سلطان زکات دریافت می‌کنند. همچنین، شاعر به طور نمادین از غلغل موسی و عمران یاد می‌کند و از شنیدن صلوات به عنوان پایان بخش شعر استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق مذهبی و اخلاقی مانند زکات، صدقه و نجات، و همچنین بهره‌گیری از زبان شعری و نمادین، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. کودکان ممکن است در درک کامل مفاهیم و نمادهای به کار رفته در شعر دچار مشکل شوند.

غزل شمارهٔ ۴۸۷

چو عید و چون عَرَفه عارفانِ این عَرَفات
به هر کِه قَدْرِ تو دانست می‌دَهَند بَرات

هِلالْ وار زِ راهِ دراز می‌آیند
برایِ کارگُزاری زِ قاضیُ الْحاجات

به مُفْلِسان که زِ بازارشان نَصیبی نیست
زِ مَخْزَنِ زَرِ سُلطان‌ همی‌کَشَند زَکات

پِیِ گُشادنِ دَرهایِ بسته می‌آیند
گرفته زیرِ بَغَل‌ها کلیدهایِ نَجات

به دست هر جان زَنبیلِ زَفْت می‌آید
شَنیده بانگِ تَعالَوْا لِتَاْخُذُوا الصَّدَقات

بیا بیا گُذری کُن بِبین زَکاتِ مَلِک
به طورِ موسیِ عِمْران و غُلغُلِ میقات

دَریده پَهْلویِ هَمیان از آن زَرِ بسیار
دَریده قَوْصَره‌هاشان زِ بارِ قَند و نَبات

زِ خَرمَنِ دو جهانْ مور خود چه تانَد بُرد؟
خَمُش کُن و بِنِشین دور و می‌شِنو صَلَوات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.