هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر عشق و ارادت خود را به معشوق بیان می‌کند. او از یاد معشوق به عنوان منبع زندگی خود یاد می‌کند و خود را همواره در سجده و عبادت آستان معشوق می‌داند. شاعر از روح معشوق سخن می‌گوید و او را شایسته سجده می‌داند. در نهایت، شاعر از معشوق درخواست می‌کند که به او توجه کند، چرا که او نیز بخشی از راه و مسیر معشوق است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۹۰

مرا چو زندگی از یادِ رویِ چون مَهِ توست
همیشه سَجده گَهَم آستانِ خَرگَهِ توست

به هر شبی کُشَدم تا به روزْ زنده کُند
نَوایِ آن سگ کو پاسْبانِ دَرگَهِ توست

زِ پیشْ آب و گِلِ من بِدید روحِ تو را
خِرَد بِگُفت که سَجده کُنَش که او شَهِ توست

سُجود کرد و در آن سَجده مانْد تا به اَبَد
نَهاده روی بر آن خاکِ خوشْ که او رَهِ توست

چه باشَدَت اگر این شوره خاک را که مَنَم
به نَعل بازنَوازی که آن گُذَرگَهِ توست

اَیا دو دیدهٔ تبریزْ شَمسِ دینِ به حَق
تو کَهرُبایِ دلی دل به عاشقی کَهِ توست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.