۲۹۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۹۵

اگر مَر تو را صُلحْ آهنگ نیست
مرا با تو ای جان سَرِ جنگ نیست

تو در جنگ آیی رَوَم من به صُلح
خدایِ جهان را جهانْ تَنگ نیست

جهانی‌ست جنگ و جهانی‌ست صلح
جهانِ مَعانی به فَرسنگ نیست

هم آب و هم آتش برادر بُدَند
بِبین اصلِ هر دو به جُز سنگ نیست

که بی‌این دو عالَم ندارد نِظام
اگر روم خوب است بی‌زَنگ نیست

مرا عقلْ صد بار پیغام داد
خَمُش کُن که فَخْر است آن نَنگ نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.