هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و ارتباط آن با انسان سخن میگوید. او از مستی ناشی از شراب عشق الهی، قدرت عشق در رساندن انسان به خدا، و رازهای نهفته در دل عاشقان صحبت میکند. شاعر همچنین به رستن عشق از وجود خود و تأثیرات آن بر روح و جسم اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۱۷
ای زِبِگَه خاسته سَرمَستْ مَست
مَستِ شرابیّ و شرابِ اَلَست
عشق رَسانید تو را هَمچو جام
از بَرِ ما تا بَرِ خود دستْ دست
بازویِ تو قوسِ خدا یافت یافت
تیرِ تو از چَرخْ بُرون جَستْ جَست
هر گُهَری کان زِ خَزینهیْ خداست
در دو لَبِ لَعْلِ تو آن هستْ هست
فاش شُد این عشقِ تو بیقَصدِ ما
بَند بِدَرّید زِ دل جَستْ جَست
فاش شُد آن راز که در نیم شب
زیرِ زبان گفته بُدَم پَستْ پَست
کِرْم خورَد چوب و بِرویَد زِ چوب
عشقْ زِ من رُست و مرا خَستْ خَست
مَستِ شرابیّ و شرابِ اَلَست
عشق رَسانید تو را هَمچو جام
از بَرِ ما تا بَرِ خود دستْ دست
بازویِ تو قوسِ خدا یافت یافت
تیرِ تو از چَرخْ بُرون جَستْ جَست
هر گُهَری کان زِ خَزینهیْ خداست
در دو لَبِ لَعْلِ تو آن هستْ هست
فاش شُد این عشقِ تو بیقَصدِ ما
بَند بِدَرّید زِ دل جَستْ جَست
فاش شُد آن راز که در نیم شب
زیرِ زبان گفته بُدَم پَستْ پَست
کِرْم خورَد چوب و بِرویَد زِ چوب
عشقْ زِ من رُست و مرا خَستْ خَست
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.