هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و شیدایی خود به معشوق سخن میگوید. او از احساسات خود هنگام نوشیدن شراب و دیدن معشوق میگوید که باعث روشنایی روحش شده است. شاعر از لحظاتی میگوید که با دیدن معشوق، خورشید در برابر ماه محو میشود و روحش به وجد میآید، بدون آنکه به چیزی دیگر توجه کند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند شراب و معشوق نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.
غزل شمارهٔ ۵۱۸
نَفْسی بِهَوَی الْحَبیبِ فارَتْ
لَمّا رَاَتِ الْکُؤُسَ دارَتْ
مَدَّتْ یَدَها اِلیٰ رَحیقٍ
وَ النَّفْسُ بِنُورِهِ اسْتَنارَتْ
لَمّا شَرِبَتْهُ نَفْسُ وِتْرًا
خَفَّتْ وَ تَصاعَدَتْ وَ طارَتْ
لاقَتْ قَمرًا اِذا تَجَلّیٰ
اَلشَّمسُ مِنَ الْحَیا تَوارَتْ
جادَتْ بِالرّوحِ حینَ لاقَتْ
لا اِلْتَفَتَتْ وَ لا اسْتَشارَتْ
لَمّا رَاَتِ الْکُؤُسَ دارَتْ
مَدَّتْ یَدَها اِلیٰ رَحیقٍ
وَ النَّفْسُ بِنُورِهِ اسْتَنارَتْ
لَمّا شَرِبَتْهُ نَفْسُ وِتْرًا
خَفَّتْ وَ تَصاعَدَتْ وَ طارَتْ
لاقَتْ قَمرًا اِذا تَجَلّیٰ
اَلشَّمسُ مِنَ الْحَیا تَوارَتْ
جادَتْ بِالرّوحِ حینَ لاقَتْ
لا اِلْتَفَتَتْ وَ لا اسْتَشارَتْ
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.