هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از زیباییها و شگفتیهای آسمان و اجرام سماوی مانند ماه، خورشید و زهره سخن میگوید. او با توصیف این پدیدهها، احساسات خود را نسبت به عظمت و جلال آسمان بیان میکند و از ارتباط خود با اختران و چرخش آسمان سخن میگوید. همچنین، شاعر از تأثیر خورشید بر طبیعت و انسان و عکسالعملهای عاطفی خود در برابر این پدیدهها صحبت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتر دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۲۲
ماه دیدم شُد مرا سودایِ چَرخ
آن مَهی نی کو بُوَد بالایِ چرخ
تو زِ چَرخی با تو میگویم زِ چَرخ
وَرْنَه این خورشید را چه جایِ چَرخ؟
زُهره را دیدم هَمیزَد چَنگْ دوش
ای همه چون دوشِ ما شبهایِ چَرخ
جانِ من با اَخْتَرانِ آسْمان
رَقصْ رَقصان گشته در پَهنایِ چَرخ
در فِراقِ آفتابِ جانْ بِبین
از شَفَق پُرخون شُده سیمایِ چَرخ
سَر فرو کُن یک دَمی از بام چَرخ
تا زَنَم من چَرخها در پایِ چَرخ
سنگ از خورشید شُد یاقوت و لَعْل
چَشم از خورشید شُد بینایِ چَرخ
ماهْ خود بر آسْمانِ دیگر است
عکسِ آن ماه است در دریایِ چَرخ
آن مَهی نی کو بُوَد بالایِ چرخ
تو زِ چَرخی با تو میگویم زِ چَرخ
وَرْنَه این خورشید را چه جایِ چَرخ؟
زُهره را دیدم هَمیزَد چَنگْ دوش
ای همه چون دوشِ ما شبهایِ چَرخ
جانِ من با اَخْتَرانِ آسْمان
رَقصْ رَقصان گشته در پَهنایِ چَرخ
در فِراقِ آفتابِ جانْ بِبین
از شَفَق پُرخون شُده سیمایِ چَرخ
سَر فرو کُن یک دَمی از بام چَرخ
تا زَنَم من چَرخها در پایِ چَرخ
سنگ از خورشید شُد یاقوت و لَعْل
چَشم از خورشید شُد بینایِ چَرخ
ماهْ خود بر آسْمانِ دیگر است
عکسِ آن ماه است در دریایِ چَرخ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.