هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق و قدرت و لطف خداوند اشاره میکند. شاعر از ناز و اداهای معشوق، لطف و بخشش خداوند، و رابطهی عاشقانه و عرفانی بین خود و معشوق سخن میگوید. همچنین، به مفاهیمی مانند تسلیم در برابر خداوند، قدرت الهی، و لطف بیکران او اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۵۴۸
چَشمِ تو ناز میکُند نازِ جهان تو را رَسَد
حُسن و نَمَک تو را بُوَد نازْ دِگَرْ کِه را رَسَد؟
چَشمِ تو ناز میکُند لَعْلِ تو داد میدَهَد
کُشتن و حَشْرِ بَندگان لاجَرَم از خدا رَسَد
چَشم کَشید خَنْجَری لَعْل نِمود شِکَّری
بو که میانِ کَش مَکَش هدیه به آشنا رَسَد
سَلطَنت است و سَروَری خوبی و بَنده پَروَری
وانچه به گفت نایَد آن کَزْ تو به جانْ عَطا رَسَد
نُطقِ عُطارِدانهام مَستیِ بیکَرانهام
گَر نبُوَد زِ خوانِ تو راتِبه از کجا رَسَد؟
چَرخْ سُجود میکُند خِرقه کَبود میکُند
چَرخ زنانْ چو صوفیان چون که زِ تو صَلا رَسَد
جُز تو خلیفهٔ خدا کیست بگو به دورِ ما؟
سَجده کُند مَلَک تو را چون مَلَک از سَما رَسَد
دولتِ خاکیانْ نِگَر کَزْ مَلَکنْد پاکتَر
پَروَرش این چُنین بُوَد کَزْ بَرِ شاهِ ما رَسَد
سَر مَکِش از چُنین سَری کایَد تاج از آن سَرَش
کِبْر مَکُن بر آن کسی کَزْ سویِ کِبْریا رَسَد
نَقْدِ اَلَست میرَسَد دست به دست میرَسَد
زود بِکُن بلی بلی وَرْ نکُنی بَلا رَسَد
من که خَریدهٔ وِیْاَم پَرده دریدهٔ وِیْاَم
رَگ به رَگِ مرا ازو لُطفْ جُدا جُدا رَسَد
گَر به تمامْ مَسْتَمی رازِ غَمَش بِگُفتَمی
گفتِ تمامْ چون شِکَر زان مَهِ خوشْ لِقا رَسَد
حُسن و نَمَک تو را بُوَد نازْ دِگَرْ کِه را رَسَد؟
چَشمِ تو ناز میکُند لَعْلِ تو داد میدَهَد
کُشتن و حَشْرِ بَندگان لاجَرَم از خدا رَسَد
چَشم کَشید خَنْجَری لَعْل نِمود شِکَّری
بو که میانِ کَش مَکَش هدیه به آشنا رَسَد
سَلطَنت است و سَروَری خوبی و بَنده پَروَری
وانچه به گفت نایَد آن کَزْ تو به جانْ عَطا رَسَد
نُطقِ عُطارِدانهام مَستیِ بیکَرانهام
گَر نبُوَد زِ خوانِ تو راتِبه از کجا رَسَد؟
چَرخْ سُجود میکُند خِرقه کَبود میکُند
چَرخ زنانْ چو صوفیان چون که زِ تو صَلا رَسَد
جُز تو خلیفهٔ خدا کیست بگو به دورِ ما؟
سَجده کُند مَلَک تو را چون مَلَک از سَما رَسَد
دولتِ خاکیانْ نِگَر کَزْ مَلَکنْد پاکتَر
پَروَرش این چُنین بُوَد کَزْ بَرِ شاهِ ما رَسَد
سَر مَکِش از چُنین سَری کایَد تاج از آن سَرَش
کِبْر مَکُن بر آن کسی کَزْ سویِ کِبْریا رَسَد
نَقْدِ اَلَست میرَسَد دست به دست میرَسَد
زود بِکُن بلی بلی وَرْ نکُنی بَلا رَسَد
من که خَریدهٔ وِیْاَم پَرده دریدهٔ وِیْاَم
رَگ به رَگِ مرا ازو لُطفْ جُدا جُدا رَسَد
گَر به تمامْ مَسْتَمی رازِ غَمَش بِگُفتَمی
گفتِ تمامْ چون شِکَر زان مَهِ خوشْ لِقا رَسَد
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.