هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و شیفتگی شدید به معشوق و توصیف حالات عاشقانه و مستی ناشی از این عشق است. شاعر از دلبری می‌گوید که جان او را می‌رباید و از مطربی که زهره در برابر او می‌میرد. او همچنین از پیمانه‌ای سخن می‌گوید که بر دریا می‌خندد و دلی دیوانه که بند و پند نمی‌پذیرد. شاعر به خداوند اعتراف می‌کند که جانش از او نمی‌شکند و مانند ماهی که از آب جدا نمی‌شود، او نیز از عشق جدا نمی‌شود. در نهایت، شاعر از عشقی می‌گوید که نشاط و قبولی بی‌غم به همراه دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۵۸۵

مرا دِلْبَر چُنان باید که جانْ فَتراکِ او گیرد
مرا مُطْرب چُنان باید که زُهره پیشِ او میرَد

یکی پیمانه‌یی دارم که بر دریا هَمی‌خندد
دلِ دیوانه‌یی دارم که بَند و پَند نَپْذیرَد

خداوندا تو می‌دانی که جانَم از تو نَشْکیبَد
اَزیرا هیچ ماهی را دَمی از آب نَگْزیرَد

زِهی هستی که تو داری زِهی مَستی که من دارم
تو را هستی هَمی‌زیبَد مرا مَستی هَمی‌زیبَد

هَلا بَس کُن هَلا بَس کُن که این عشقی که بُگْزیدی
نَشاطی می‌دَهَد بی‌غَم قبولی می‌کُند بی‌رَد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.