۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۶

با تَلْخیِّ مَعزولی میری بِنِمی‌اَرْزَد
یک روز هَمی‌خندد صد سال هَمی‌لَرْزَد

خَربَندگی و آن گَهْ از بَهرِ خَرِ مُرده
بَهرِ گُلِ پَژمُرده با خار هَمی‌سازد

زِنهار نَخَندی تو تا اوت نَخَنْدانَد
زیرا که همه خنده زین خنده هَمی‌خیزد

ای رویْ تُرُش بِنْگَر آن را که تُرُش کَردَت
تا او شِکَری شیرین در سِرکه دَرآمیزد

ای خستهٔ افتاده بِنْگَر که کِه اَفْکَندَت
چون دَرنِگَری او را هم اوت بَراَنْگیزد

گَر زان که سگی خُسْبَد بر خاکِ سَرِ کویَش
شیر از حَذَرِ آن سگ بُگْدازد و بُگْریزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.