۳۸۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۷

ای دلْ به غَمَش دِهْ جان یعنی بِنَمی‌اَرْزَد
بی‌سَر شو و بی‌سامان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

چون لَعْلِ لَبَش دیدی یک بوسه بِدُزدیدی
بَرخیز زِ لَعْل و کان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

در عشقْ چُنان چوگان می‌باش به سَر گَردان
چون گویْ دَرین میدان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

بی‌پا شُد و بی‌سَر شُد تا مَردِ قَلَنْدَر شُد
شاباش زِهی اَرْزان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

چون آتشِ نو کردی عقلم به گِرو کردی
خاکِ تواَم ای سُلطان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

بر عشقْ گُذشتم من قُربانِ تو گشتم من
آن عیدْ بدین قُربان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

چون مَردمِ دیوانه ویران کُنم این خانه
آن وَصلْ بدین هِجْران یعنی بِنِمی‌اَرْزَد

تا دل به قَمَر دادم از گَردشِ او شادم
چون چَرخ شُدم گَردان یعنی بِنِمی‌اَرْزَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.