هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعات الهی و معنوی می‌پردازد. شاعر از عظمت و قدرت خداوند سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تنها خداوند است که می‌تواند حقایق عالم را درک کند. همچنین، شاعر به ناتوانی انسان در فهم کامل این حقایق اشاره می‌کند و بر این نکته تأکید می‌کند که تنها با شناخت خداوند می‌توان به حقیقت دست یافت.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۱۶

چونی و چه باشد چون تا قَدْرِ تو را داند؟
جُز پادشَهِ بی‌چون قَدْرِ تو کجا داند؟

عالَم زِ تو پُر نور است ای دِلْبَر دور از تو
حَقِّ تو زمین داند یا چَرخِ سَما داند

این پَردهٔ نیلی را بادی‌ست که جُنْبانَد
این بادِ هوایی نی بادی که خدا داند

خِرقه‌یْ غَم و شادی را دانی که کِه می‌دوزَد؟
وین خِرقه زِ دوزَنده خود را چه جُدا داند

اَنْدَر دلِ آیینه دانی که چه می‌تابَد؟
داند چه خیال است آن آن کَس که صَفا داند

شِقَّه‌یْ عَلَمِ عالَم هر چند که می‌رَقصَد
چَشمِ تو عَلَم بیند جانِ تو هوا داند

وان کَس که هوا را هم داند که چه بیچاره‌ست
جُز حَضرتِ اِلّااللَّهْ باقی همه لا داند

شَمسُ الْحَقِ تبریزی این مَکْر که حَق دارد
بی‌مُهرهٔ تو جانَم کِی نَردِ دَغا داند؟
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.