هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به زیباییهای معنوی و عشق الهی اشاره دارد. شاعر از عشق به معشوق الهی سخن میگوید و از رنجها و اسرار درونی خود میگوید. او از دل به عنوان شاهی یاد میکند که در تن مانند گاو است و از دانهای که در هاون عشاق افتاده و ناچار ساییده میشود، سخن میگوید. در نهایت، شاعر به آیینهای اشاره میکند که شمس الحق تبریز میسازد و از زنگار و صیقل آن میپرسد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۶۵۳
چون بر رُخِ ما عکسِ جَمالِ تو بَرآیَد
بر چهرهٔ ما خاکْ چو گُلْگونه نِمایَد
خواهم که زِ زُنّارْ دو صد خِرقه نِمایَم
تَرسابَچه گوید که بِپوشانْ که نَشایَد
اِشْکَم چو دُهُل گشته و دلْ حامِلِ اسرار
چون نُه مَهِه گشتَهست ندانی کِه بِزایَد؟
شاهیست دل اَنْدَر تَنِ مانندهٔ گاوی
وین گاو بِبینَد شَهْ اگر ژاژ نَخایَد
وان دانه که افتاد دَرین هاوَنِ عُشّاق
هر سویْ جَهَد لیک به ناچار بِسایَد
از خانهٔ عشقْ آن کِه بِپَرَّد چو کبوتر
هر جا که رَوَد عاقِبَتِ کار بیاید
آیینه که شَمسُ الْحَقِ تبریز بِسازَد
زَنگار کجا گیرد و صَیقلْ به چه باید؟
بر چهرهٔ ما خاکْ چو گُلْگونه نِمایَد
خواهم که زِ زُنّارْ دو صد خِرقه نِمایَم
تَرسابَچه گوید که بِپوشانْ که نَشایَد
اِشْکَم چو دُهُل گشته و دلْ حامِلِ اسرار
چون نُه مَهِه گشتَهست ندانی کِه بِزایَد؟
شاهیست دل اَنْدَر تَنِ مانندهٔ گاوی
وین گاو بِبینَد شَهْ اگر ژاژ نَخایَد
وان دانه که افتاد دَرین هاوَنِ عُشّاق
هر سویْ جَهَد لیک به ناچار بِسایَد
از خانهٔ عشقْ آن کِه بِپَرَّد چو کبوتر
هر جا که رَوَد عاقِبَتِ کار بیاید
آیینه که شَمسُ الْحَقِ تبریز بِسازَد
زَنگار کجا گیرد و صَیقلْ به چه باید؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.