هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف میکند و از عشق و دلباختگی سخن میگوید. شاعر از درد فراق و هجران مینالد و آرزوی وصال را دارد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند اخلاص و تسلیم در برابر تقدیر الهی دیده میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۹
ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده
خوشتر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش
سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است
هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش
گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل
از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید
چون عود چند باشم در آتش رمیده
گر زآنک رام گردد بخت رمیده با من
هم زان دهن برآرم کام دل رمیده
میلی اگر ندارد با عارض تو ابرو
پیوسته از چه باشد چون قد من خمیده
گر بر لبم نهی لب یابم حیات باقی
آن دم که جان شیرین باشد به لب رسیده
تا کی فرو گذاری چون زلف خود دلم را
سرگشته و پریشان ای نور هر دودیده
در پای خار هجران افتاده در کشاکش
وز گلبن وصالت هرگز گلی نچیده
گر دست من نگیری با خواجه بازگویم
کز عاشقان بیدل دل می برد دو دیده
ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد
درهای شعر حافظ بنویس بر جریده
خوشتر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش
سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است
هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش
گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل
از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید
چون عود چند باشم در آتش رمیده
گر زآنک رام گردد بخت رمیده با من
هم زان دهن برآرم کام دل رمیده
میلی اگر ندارد با عارض تو ابرو
پیوسته از چه باشد چون قد من خمیده
گر بر لبم نهی لب یابم حیات باقی
آن دم که جان شیرین باشد به لب رسیده
تا کی فرو گذاری چون زلف خود دلم را
سرگشته و پریشان ای نور هر دودیده
در پای خار هجران افتاده در کشاکش
وز گلبن وصالت هرگز گلی نچیده
گر دست من نگیری با خواجه بازگویم
کز عاشقان بیدل دل می برد دو دیده
ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد
درهای شعر حافظ بنویس بر جریده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
۱۵۶۸
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.