۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۳

ساقی زان میْ که می‌چَریدند
بِفْزایْ که یارَکان رَسیدند

مهمان بِفُزود میْ بِیَفْزا
زان خُنْب که اولیا چَشیدند

زان میْ که زِبوشْ جُمله اَبْدال
در خَلْقْ پَدید و ناپَدیدند

ای ساقیِ خوب شُکْرِلِلَّه
کانْ رویِ نِکوت را بِدیدند

ای آتشِ رَخْت سوز عُشّاق
در عشقِ تو رَخْت‌‌ها کَشیدند

ای پَرده فروکَشیده بِنْگَر
کَزْ عشقْ چه پَرده‌‌ها دَریدند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.