هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق خود سخن میگوید. او از تأثیرات عمیق این عشق بر زندگی و روح خود میگوید و از زیبایی و جذابیت معشوق به عنوان منبع الهام و حیات یاد میکند. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و تغییردهنده یاد میکند که حتی میتواند جهانها را تحت تأثیر قرار دهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات بهکار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۷۱۴
اوَّلْ نَظَر اَرْچه سَرسَری بود
سَرمایه و اَصْلِ دِلْبَری بود
گَر عشقْ وَبال و کافَری بود
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
آن جامِ شرابِ اَرْغَوانی
وانْ آبِ حَیات و زندگانی
وان دیدهٔ بَختِ جاودانی
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
جَمعیَّتِ جانهایِ خُرَّم
در سایهٔ آن دو زُلْفِ دَرهَم
در مَجْلِس و بَزمِ شاهِ اَعْظَم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
از رَنگِ تو گشتهایم بیرَنگ
زان سویِ جهانْ هزار فَرسنگ
آن دَم که بِماند جانِ ما دَنگ
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
در عشقْ پَدید شُد سپاهی
در سایهٔ چَتْرِ پادشاهی
افتاده دِلَم میانِ راهی
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
همچون مَهِ نو زِ غَم خَمیدن
چون سایه به رو و سَر دَویدن
از عالَمِ دلْ نِدا شنیدن
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
آن مَهْ که بِسوخت مُشتری را
بِشْکَست بُتانِ آزَری را
گَر دلْ بِگُزید کافَری را
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
گَر هجده هزار عالَمْ ای جان
پُر گشت زِ قیل و قالَم ای جان
وان شُعلهٔ نورِ حالَم ای جان
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
گَر دادِ طَریقِ عشق دادیم
وَرْزان مَهْ و آفتابْ شادیم
وَرْ دیدهٔ نو دَرو گُشادیم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
آن دَم که زِ نَنْگِ خویش رَستیم
وان میْ که زِبوشْ بود مَستیم
وانْ ساغَرها که دَرشِکَستیم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
باغی که حَیاتْ گشت وَصْلَش
خوشتر زِ بَهار چار فَصْلَش
شَمسِ تبریز اَصْلِ اَصْلَش
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
سَرمایه و اَصْلِ دِلْبَری بود
گَر عشقْ وَبال و کافَری بود
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
آن جامِ شرابِ اَرْغَوانی
وانْ آبِ حَیات و زندگانی
وان دیدهٔ بَختِ جاودانی
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
جَمعیَّتِ جانهایِ خُرَّم
در سایهٔ آن دو زُلْفِ دَرهَم
در مَجْلِس و بَزمِ شاهِ اَعْظَم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
از رَنگِ تو گشتهایم بیرَنگ
زان سویِ جهانْ هزار فَرسنگ
آن دَم که بِماند جانِ ما دَنگ
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
در عشقْ پَدید شُد سپاهی
در سایهٔ چَتْرِ پادشاهی
افتاده دِلَم میانِ راهی
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
همچون مَهِ نو زِ غَم خَمیدن
چون سایه به رو و سَر دَویدن
از عالَمِ دلْ نِدا شنیدن
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
آن مَهْ که بِسوخت مُشتری را
بِشْکَست بُتانِ آزَری را
گَر دلْ بِگُزید کافَری را
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
گَر هجده هزار عالَمْ ای جان
پُر گشت زِ قیل و قالَم ای جان
وان شُعلهٔ نورِ حالَم ای جان
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
گَر دادِ طَریقِ عشق دادیم
وَرْزان مَهْ و آفتابْ شادیم
وَرْ دیدهٔ نو دَرو گُشادیم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
آن دَم که زِ نَنْگِ خویش رَستیم
وان میْ که زِبوشْ بود مَستیم
وانْ ساغَرها که دَرشِکَستیم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
باغی که حَیاتْ گشت وَصْلَش
خوشتر زِ بَهار چار فَصْلَش
شَمسِ تبریز اَصْلِ اَصْلَش
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: مسمط مربع
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.