هوش مصنوعی: در این متن، بسنجر به غزالی هشدار می‌دهد که در این دنیا دو حالت بیشتر ندارد: یا بیدار است و چیزی نمی‌بیند، یا خوابیده و اصلاً نمی‌بیند. او اشاره می‌کند که پادشاهی و ثروت دنیوی گذراست و در نهایت همه به پایان می‌رسند، همان‌طور که یزدگرد پادشاه نیز در آسیاب کشته شد. متن با تأکید بر بی‌ثباتی دنیا و برابری همه در برابر مرگ پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، اشاره به مرگ و بی‌ثباتی دنیا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

(۳) حکایت محمد غزالی با سلطان سنجر

بسنجر گفت غزّالی که ای شاه
برون نیست از دو حالِ تو درین راه

اگر بیداری اینجا چون نشینی
که تا برهم زنی دیده، نه بینی

وگر تو خفتهٔ این پادشائی
نه بینی هیچ تا دیده گشائی

بملکی چَند نازی چند خندی
که تا چشمی گشائی و ببندی

ازو آثار در عالم نه بینی
کم از هیچی بوَد آن هم نه بینی

تو گر خود یزدجرد پادشائی
بکشته عاقبت در آسیائی

اگر آگه نهٔ زان آسیا تو
یکی بنگر بدین چرخ دو تا تو

چو افتادی بدین چرخ دو تا در
شوی آخر بپای آسیا در

درین آتش چه عودی چه گیائی
بخسپد شب چه شاهی چه گدائی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:(۲) حکایت شیخ و مرغ همای
گوهر بعدی:(۴) حکایت سلطان محمود با آن مرد که همنام او بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.