۵۸۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۲۶

شب رفت حَریفَکان کُجایید؟‌
شب تا بِرَوَد شما بیایید

از لَعْلِ لَبَشْ شراب نوشید‌
وَزْ خندهٔ او شِکَر بِخایید

چون روز شود به هوشیاران‌
زین بادهْ نشانه وانِمایید

در جَیْبِ شما چو دَر دَمیدند‌
عیسی زایید اگر بِزایید

بی هَشتْ بهشت و هفتْ دوزخ‌
همچون مَهِ چهارده بَرآیید

یک مویْ زِ هفت و هَشت گَر هست‌
این خَلْوَتِ خاص را نَشایید

مویی در چَشم نیست اندک‌
زِنهار که سُرمه‌یی بِسایید

چون چَشمْ زِ مویْ پاک گردد
درعشقْ چو چَشم پیشوایید

در عشقِ خَدیوْ شَمسِ تبریز‌
اِنْصاف که بی‌شما شمایید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.