هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیم عمیق عشق، هجران، و تحول درونی سخن میگوید. شاعر از درد هجران و عشق سخن میگوید و به تحولاتی اشاره میکند که عشق در وجود انسان ایجاد میکند. همچنین، از مفاهیمی مانند صبر، تحمل، و تبدیل رنج به زیبایی و ارزشهای معنوی صحبت میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۷۴۱
پنج دَرْچه فایده چون هَجْر را شش تو کُند
خون بِدان شُد دلْ که طالِبْ خونِ دل را بو کُند
چَنگ را در عشقِ او از بَهرِ آن آموختم
کَس نَدانَد حالَتِ من نالهٔ من او کُند
ای به هر سویی دَویده کارِ تو یکسو نشُد
آن کِه در شش سو نگُنْجَد کارْ او یک سو کُند
شیرْ آهو میدَرانَد شیرِ ما بس نادر است
نَقْشِ آهو را بگیرد دَردَمَد آهو کُند
باطِنَت را لاله سازد ظاهِرَت را اَرْغَوان
یک دَمَت سازد قِزِلْبَک یک دَمَت صارو کُند
موجِ آن دریا مَجو کو را مَدَد از جو بُوَد
آن بِجو کَزْ نورِ جان دو پیه را دو جو کُند
خوشْ قَمَررویی کَزین غَم میگُدازد چون هِلال
خوشْ شِکَرخویی که با آن شِکَّرِسْتان خو کُند
آهنی کو موم شُد بَهرِ قَبولِ مُهرِ عشق
خاک را عَنْبَر کُند او سنگ را لولو کُند
دلْ کَباب و خونِ دیده پیش کَش پیشَش بَرَم
گَر تَقاضایِ شراب و یَخْنی و طَزْغو کُند
لَکْلَکْ آنِ حَقْ شِناسَد مُلْک را لَکْ لَک کُند
فاخْته مَحجوب باشد لاجَرَم کوکو کُند
آب و روغن کَم کُن و خامُش چو روغن میگُداز
خُرَّم آن کَنْدَر غَمِ آن روی تَنْ چون مو کُند
خون بِدان شُد دلْ که طالِبْ خونِ دل را بو کُند
چَنگ را در عشقِ او از بَهرِ آن آموختم
کَس نَدانَد حالَتِ من نالهٔ من او کُند
ای به هر سویی دَویده کارِ تو یکسو نشُد
آن کِه در شش سو نگُنْجَد کارْ او یک سو کُند
شیرْ آهو میدَرانَد شیرِ ما بس نادر است
نَقْشِ آهو را بگیرد دَردَمَد آهو کُند
باطِنَت را لاله سازد ظاهِرَت را اَرْغَوان
یک دَمَت سازد قِزِلْبَک یک دَمَت صارو کُند
موجِ آن دریا مَجو کو را مَدَد از جو بُوَد
آن بِجو کَزْ نورِ جان دو پیه را دو جو کُند
خوشْ قَمَررویی کَزین غَم میگُدازد چون هِلال
خوشْ شِکَرخویی که با آن شِکَّرِسْتان خو کُند
آهنی کو موم شُد بَهرِ قَبولِ مُهرِ عشق
خاک را عَنْبَر کُند او سنگ را لولو کُند
دلْ کَباب و خونِ دیده پیش کَش پیشَش بَرَم
گَر تَقاضایِ شراب و یَخْنی و طَزْغو کُند
لَکْلَکْ آنِ حَقْ شِناسَد مُلْک را لَکْ لَک کُند
فاخْته مَحجوب باشد لاجَرَم کوکو کُند
آب و روغن کَم کُن و خامُش چو روغن میگُداز
خُرَّم آن کَنْدَر غَمِ آن روی تَنْ چون مو کُند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.