۳۵۸ بار خوانده شده
رو تُرُش کردی مَگَر دی بادهاَت گیرا نبود؟
ساقی اَت بیگانه بود و آن شَهِ زیبا نبود؟
یا به قاصِد رو تُرُش کردی زِ بیمِ چَشمِ بَد
بر کُدامین یوسُف از چَشمِ بَدان غوغا نبود؟
چَشمِ بَد خَسْتَش وَلیکِن عاقِبَتْ مَحْمود بود
چَشمِ بَد با حِفْظِ حَق جُز باطِل و سودا نبود
هین مَتَرس از چَشمِ بَد وان ماه را پنهان مَکُن
آن مَهِ نادر که او در خانهٔ جوزا نبود
در دلِ مَردانِ شیرین جُمله تَلْخیهایِ عشق
جُز شراب و جُز کَباب و شِکر و حَلْوا نبود
این شراب و نُقْل و حَلْوا هم خیالِ اَحْوَلیست
اَنْدَران دریایِ بیپایان به جز دریا نبود
یک زمانْ گرمی به کاری یک زمانْ سَردی در آن
جُز به فَرمانِ حَق این گرما و این سرما نبود
هین خَمُش کُن در خَموشی نَعْره میزَن روحْ وار
تو کِه دیدی زین خَموشان کو به جانْ گویا نبود؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ساقی اَت بیگانه بود و آن شَهِ زیبا نبود؟
یا به قاصِد رو تُرُش کردی زِ بیمِ چَشمِ بَد
بر کُدامین یوسُف از چَشمِ بَدان غوغا نبود؟
چَشمِ بَد خَسْتَش وَلیکِن عاقِبَتْ مَحْمود بود
چَشمِ بَد با حِفْظِ حَق جُز باطِل و سودا نبود
هین مَتَرس از چَشمِ بَد وان ماه را پنهان مَکُن
آن مَهِ نادر که او در خانهٔ جوزا نبود
در دلِ مَردانِ شیرین جُمله تَلْخیهایِ عشق
جُز شراب و جُز کَباب و شِکر و حَلْوا نبود
این شراب و نُقْل و حَلْوا هم خیالِ اَحْوَلیست
اَنْدَران دریایِ بیپایان به جز دریا نبود
یک زمانْ گرمی به کاری یک زمانْ سَردی در آن
جُز به فَرمانِ حَق این گرما و این سرما نبود
هین خَمُش کُن در خَموشی نَعْره میزَن روحْ وار
تو کِه دیدی زین خَموشان کو به جانْ گویا نبود؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.