هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از مفاهیمی مانند عشق، چشم بد، تقدیر و حکمت الهی سخن می‌گوید. او از تأثیرات منفی چشم بد و نگرانی‌های ناشی از آن صحبت می‌کند، اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که همه چیز تحت اراده خداوند است و نباید از چشم بد ترسید. همچنین، شاعر از تلخی‌ها و شیرینی‌های عشق و زندگی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که همه چیز در نهایت خیال و گذرا است.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۴۴

رو تُرُش کردی مَگَر دی باده­اَت گیرا نبود؟
ساقی­ اَت بیگانه بود و آن شَهِ زیبا نبود؟

یا به قاصِد رو تُرُش کردی زِ بیمِ چَشمِ بَد
بر کُدامین یوسُف از چَشمِ بَدان غوغا نبود؟

چَشمِ بَد خَسْتَش وَلیکِن عاقِبَتْ مَحْمود بود
چَشمِ بَد با حِفْظِ حَق جُز باطِل و سودا نبود

هین مَتَرس از چَشمِ بَد وان ماه را پنهان مَکُن
آن مَهِ نادر که او در خانهٔ جوزا نبود

در دلِ مَردانِ شیرین جُمله تَلْخی‌هایِ عشق
جُز شراب و جُز کَباب و شِکر و حَلْوا نبود

این شراب و نُقْل و حَلْوا هم خیالِ اَحْوَلی­ست
اَنْدَران دریایِ بی‌پایان به جز دریا نبود

یک زمانْ گرمی به کاری یک زمانْ سَردی در آن
جُز به فَرمانِ حَق این گرما و این سرما نبود

هین خَمُش کُن در خَموشی نَعْره می‌زَن روحْ وار
تو کِه دیدی زین خَموشان کو به جانْ گویا نبود؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.