۱۲۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۶۵

هَله نومید نباشی که تو را یار بِرانَد
گَرَت امروز بِرانَد نه که فردات بِخوانَد؟

دَر اگر بر تو بِبَندد مَرو و صبر کُن آن جا
زِ پَسِ صَبرْ تو را او به سَرِ صَدْر نِشانَد

و اگر بر تو بِبَندد همه رَهْ‌ها و گُذَرها
رَهْ پنهان بِنِمایَد که کَس آن راه نَدانَد

نه که قَصّاب به خَنْجَر چو سَرِ میش بِبُرَّد
نَهِلَد کُشتهٔ خود را کُشَد آن گاه کَشاند؟

چو دَمِ میش نَمانَد زِ دَمِ خود کُنَدَش پُر
تو بِبینی دَمِ یَزدانْ به کُجاهات رَساند

به مَثَل گفتم این را وَاگر نه کَرَمِ او
نکُشد هیچ کسی را و زِ کُشتن بِرَهانَد

هَمِگی مُلْکِ سُلَیمان به یکی مور بِبَخشَد
بِدَهَد هر دو جهان را و دلی را نَرَمانَد

دلِ من گِردِ جهان گشت و نیابید مِثالَش
به کِه مانَد به کِه مانَد به کِه مانَد به کِه مانَد؟

هَله خاموشْ که بی‌گفتْ ازین میْ هَمِگان را
بِچَشاند بِچَشاند بِچَشاند بِچَشاند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۶
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۷/۱۷ ۱۱:۱۴

سلام ضمن تشکر لطفا شماره کارت اعلام کنید