هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از تلاش‌های بی‌ثمرش برای رسیدن به معشوق و ناکامی‌هایش در این راه می‌نالد. شاعر از دردها و رنج‌هایی که در راه عشق متحمل شده است، سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیز جز وصال معشوق نمی‌تواند او را خشنود کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۸۰

بر سَرِ آتشِ تو سوختم و دود نکرد
آبْ بر آتشِ تو ریختم و سود نکرد

آزْمودم دلِ خود را به هزارانْ شیوه
هیچ چیزش به جُز از وَصلِ تو خُشنود نکرد

آنچه از عشق کَشید این دلِ من کُهْ نکَشید
وآنچه در آتش کرد این دلِ منْ عود نکرد

گفتم این بنده نه در عشقْ گِرو کرد دلی؟
گفت دِلْبَر که بلی کرد ولی زود نکرد

آه دیدی که چه کرده­ست مرا آن تَقصیر؟
آنچه پَشِّه به دِماغ و سَرِ نَمْرود نکرد

گرچه آن لَعْلِ لَبَت عیسیِ رَنْجوران است
دلِ رَنْجورِ مرا چارهٔ بِهْبود نکرد

جانَم از غَمْزهٔ تیراَفکَنِ تو خسته نشُد
زان که جُز زُلْفِ خوشَت را زِرِه و خود نکرد

نَمَک و حُسنِ جَمالِ تو که رَشکِ چَمَن است
در جهان جُز جِگَرِ بَنده نَمَک سود نکرد

هین خَمْش باش که گنجی­ست غَمِ یار وَلیک
وَصْفِ آن گنجْ جُز این رویِ زَرْاَنْدود نکرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.