هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی‌ها و ارزش‌های درونی و ظاهری انسان سخن می‌گوید. شاعر از مخاطبان می‌خواهد که به جای توجه به ظواهر و مادیات، به ارزش‌های معنوی و روحانی توجه کنند. او از مخاطبان می‌خواهد که خود را بشناسند و به جای دنبال کردن عیوب دیگران، به کمالات خود بپردازند. همچنین، شاعر از مخاطبان می‌خواهد که به جای غرور و تکبر، فروتنی و تواضع پیشه کنند و از زندگی لذت ببرند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم اخلاقی و عرفانی مطرح شده در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۰۱

عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید
دولتی هست حریفان سر دولت خارید

چو شکر یک دل و آغشته این شیر شوید
که ظریفید و لطیفید و نکومقدارید

دانه چیدن چه مروت بود آخر مکنید
که امیران دو صد خرمن و صد انبارید

با چنین لاله رخان روح چرا نفزایید
در چنین معصره ای غوره چرا افشارید

دست در دامن همچون گل و ریحانش زنید
نه که پرورده و بسرشته آن گلزارید

رنگ دیدیت بسی جان و حیاتیش نبود
مه خوبان مرا از چه چنین پندارید

چون ره خانه ندانید که زاده وصلید
چون سره و قلب ندانید کز این بازارید

فخر مصرید چو یوسف هله تعبیر کنید
چو لب نوش وفا جمله شکر می‌کارید

ملکانید و ملک زاده ز آغاز و سرشت
گر چه امروز گدایانه چنین می‌زارید

ساقیان باده به کف گوش شما می‌پیچند
گرد خمخانه برآیید اگر خمارید

همه صیاد هنر گشته پی بی‌عیبی
همه عیبید چو در مجلس جان هشیارید

شمس تبریز درآمد به عیان عذر نماند
دیده روح طلب را به رخش بسپارید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.