هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف حالات روحی و عرفانی خود می‌پردازد. او از بوی خوش، نور، آب حیات، و دیگر نمادهای معنوی سخن می‌گوید و به جستجوی منشأ این پدیده‌ها می‌پردازد. شاعر همچنین به عشق، سماع، و حالات روحانی اشاره می‌کند و از خواننده می‌خواهد که از دنیای مادی فاصله بگیرد و به سوی معنویت حرکت کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۰۶

یا رَب این بویِ خوش از روضه جان می‌آید؟
یا نَسیمی‌ست کَزان سویِ جهان می‌آید؟

یا رَب این آبِ حَیات از چه وَطَن می‌جوشَد؟
یا رَب این نورِ صِفات از چه مکان می‌آید؟

عَجَب این غُلْغُله از جوقِ مَلَک می‌خیزد؟
عَجَب این قَهْقَهه از حورِ جِنان می‌آید؟

چه سَماع است که جانْ رَقص کُنان می‌گردد؟
چه صَفیر است که دلْ بال زَنان می‌آید

چه عروسی‌ست چه کابین که فَلَک چون تُتُقی‌ست
ماه با این طَبَقِ زَرْ به نشان می‌آید

چه شکار است که این تیرِ قَضا پَرّان است
وَرْ چُنین نیست چرا بانگِ کَمان می‌آید؟

مُژدهْ مُژده همه عُشّاقْ بکوبید دو دست
کان کِه از دست بِشُد دست زَنان می‌آید

از حِصارِ فَلَکی بانگِ اَمان می‌خیزد
وَزْ سویِ بَحرْ چُنین موجِ گُمان می‌آید

چَشمِ اِقْبالْ به اِقْبالِ شما مَخْمور است
این دلیل است که از عینِ عِیان می‌آید

بِرَهیدیْت ازین عالَمِ قَحْطی که دَرو
از برایِ دو سه نانْ زَخمِ سِنان می‌آید

خوش‌تَر از جان چه بُوَد؟ جان بِرَوَد باک مَدار
غَمِ رفتن چه خوری؟ چون بِهْ از آن می‌آید

هر کسی در عَجَبیّ و عَجَبِ من این است
کو نَگُنْجد به میان چون به میان می‌آید

بس کُنم گَر چه که رَمز است بَیانَش نکُنم
خودْ بیان را چه کُنی؟ جانِ بیان می‌آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.