هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از تبریز و شمس تبریز به عنوان نمادهایی از عشق و نور یاد می‌کند. شاعر از غم و شادی عشق، از شب و روز، و از زبان و نگاه به عنوان ابزارهایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۸۰۷

لحظه‌یی قِصّه کُنان قِصّه تبریز کنید
لحظه‌یی قِصّه آن غَمْزه خونْ ریز کنید

در فِراقِ لبِ چون شِکَّرِ او تَلْخ شُدیم
زانْ شِکَرهایِ خدایانه شِکَرریز کنید

هِنْدویِ شب سَرِ زُلْفین بِبُرَّد زِ طَمَع
زُلْفِ او گَر بِفَشانید عَبِربیز کنید

بس زبانْ کَزْ صِفَتِ آن لبِ او کُنْد شود
چون سِنانِ نَظَر از دولتِ او تیز کنید

ای بَسا شب که زِ نورِ مَهِ او روز شود
گَر چو مَهْ در طَلَبَش شیوه شَبْخیز کنید

وَقتِ شمشیر بُوَد واسطه‌ها بَرگیرید
صِرْف آرید نخواهیم که آمیز کنید

شَمسِ تبریز که خورشیدْ یکی ذَرّه اوست
ذَرّه را شَمس مگوییدَش و پَرهیز کنید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.