هوش مصنوعی:
متن بیانگر گذر عید و بازگشت مردم به کار و زندگی است. با این حال، همه از نگاه نرگسهای مخمور و مست کننده تو خمار شدهاند. دست و پایشان شکسته و بیحرکت شده، اما همچون جعفر طیار پر گشوده و به پرواز درآمدهاند. اهل دینار و امت دیدار در جایگاه خود قرار گرفتهاند، هرچند دینار ارزشمند شده، اما لایق دیدار نیز شدهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۸۰۸
عید بُگْذشت و همه خَلْق سویِ کار شُدند
همه از نَرگسِ مَخْمورِ تو خَمّار شُدند
دست و پاشانْ تو شِکَستی چو نه پا مانْد و نه دست
پَر گُشادند و همه جَعفرِ طَیّار شُدند
اهلِ دینار کجا اُمَّتِ دیدار کجا
گَر چه دینار بِشُد لایِقِ دیدار شُدند
همه از نَرگسِ مَخْمورِ تو خَمّار شُدند
دست و پاشانْ تو شِکَستی چو نه پا مانْد و نه دست
پَر گُشادند و همه جَعفرِ طَیّار شُدند
اهلِ دینار کجا اُمَّتِ دیدار کجا
گَر چه دینار بِشُد لایِقِ دیدار شُدند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.