۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۲۰

هر چه آن خُسرو کُند شیرین کُند
چون درختِ تین که جُمله تین کُند

هرکجا خُطْبه بِخوانَد بر دو ضِد
هَمچو شیر و شَهْدِشان کابین کُند

با دَمِ او می‌رَوَد عینُ الْحَیات
مُرده جان یابَد چو او تَلْقین کُند

مُرغِ جان‌ها با قَفَص‌ها بَرپَرَند
چون که بَنده پَروَری آیین کُند

عالَمی بَخشَد به هر بَنده جُدا
کیست کو اَنْدَر دو عالَم این کُند؟

گَر به قَعْرِ چاه نامِ او بَری
قَعْرِ چَهْ را صَدْرِ عِلّیین کُند

من بَر آنَم که شِکَرریزی کُنم
از شِکَر گَر قِسْمِ منْ تعیین کُند

کافِری گَر لافِ عشقِ او زَنَد
کُفرِ او را جُمله نورِ دین کُند

خارِ عالَم در رَهِ عاشق نَهاد
تا که جُمله خار را نَسرین کُند

تو نمی‌دانی که هر کِه مُرغِ اوست
از سعادت بَیضه‌ها زَرّین کُند؟

بس کُنم زین پَس نَهان گویم دُعا
کِی نَهان مانَد چو شَهْ آمین کُند؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.