هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و اشتیاق سخن میگوید. در آن، نشانههای عشق و شور درونی از هر سو نمایان میشود. از آتش دل و نور شمع تا آفتاب پنهان، همه نمادهایی از این احساسات عمیق هستند. همچنین، اشارههایی به غیب و اسرار وجود دارد که بر عمق و رمزآلودگی متن میافزاید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق و نمادین است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم فلسفی مانند غیب و اسرار، نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
غزل شمارهٔ ۸۳۴
از دلِ رفته نِشان میآید
بویِ آن جان و جهان میآید
نَعْره و غُلْغُله آن مَستان
آشکارا و نَهان میآید
گوهر از هر طَرَفی میتابَد
پایْ کوبانْ سویِ جان میآید
از دَرِ مَشْعَله دارانِ فَلَک
آتشِ دلْ به دَهان میآید
جانِ پروانه میان میبَندَد
شمعِ روشنْ به میان میآید
آفتابی که زِ ما پنهان بود
سویِ ما نورفَشان میآید
تیر از غَیب اگر پَرّان نیست
پس چرا بانگِ کَمان میآید؟
بویِ آن جان و جهان میآید
نَعْره و غُلْغُله آن مَستان
آشکارا و نَهان میآید
گوهر از هر طَرَفی میتابَد
پایْ کوبانْ سویِ جان میآید
از دَرِ مَشْعَله دارانِ فَلَک
آتشِ دلْ به دَهان میآید
جانِ پروانه میان میبَندَد
شمعِ روشنْ به میان میآید
آفتابی که زِ ما پنهان بود
سویِ ما نورفَشان میآید
تیر از غَیب اگر پَرّان نیست
پس چرا بانگِ کَمان میآید؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.