هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوعاتی مانند رهایی از اندیشههای دنیوی، رسیدن به حقیقت و وحدت با وجود مطلق، و پاکسازی روح از آلودگیها میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد تا از تعلقات مادی و نفسانی دوری کند و به سوی حقیقت و نور الهی حرکت نماید.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وحدت وجود و رهایی از تعلقات مادی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۸۴۴
گَر ساعتی بِبُرّی زَانْدیشهها چه باشد؟
غوطی خوری چو ماهیْ در بَحْرِ ما چه باشد؟
زَانْدیشهها نَخُسپی زَاصْحابِ کَهْف باشی
نوری شوی مُقَدَّسْ از جان و جا چه باشد؟
آخِر تو بَرگِ کاهی ما کَهْرُبایِ دولَت
زین کاهْدان بِپَرّی تا کَهْرُبا چه باشد؟
صد بار عَهْد کردی کین بار خاکْ باشم
یک بار پاس داری آن عَهْد را چه باشد؟
تو گوهری نَهُفته در کاه گِل گرفته
گَر رُخ زِ گِل بِشویی ای خوش لِقا چه باشد؟
از پُشتِ پادشاهی مَسجودِ جِبْرئیلی
مُلْکِ پدر بِجویی ای بینَوا چه باشد؟
ای اولیایِ حَق را از حَق جدا شِمُرده
گَر ظَنِّ نیک داری بر اولیا چه باشد؟
جُزوی زِ کُل بِمانْده دستی زِ تَنْ بُریده
گَر زین سِپَس نباشی از ما جُدا چه باشد؟
بی سَر شویّ و سامان از کِبْر و حِرصْ خالی
آن گَهْ سَری برآریْ از کِبْریا چه باشد؟
از ذکرْ نوشْ شَربَت تا وارَهی زِ فِکْرَت
در جَنگ اگر نَپیچی ای مُرتَضا چه باشد؟
بس کُن که تو چو کوهی در کوهْ کانِ زَر جو
کُهْ را اگر نَیاری اَنْدَر صَدا چه باشد؟
غوطی خوری چو ماهیْ در بَحْرِ ما چه باشد؟
زَانْدیشهها نَخُسپی زَاصْحابِ کَهْف باشی
نوری شوی مُقَدَّسْ از جان و جا چه باشد؟
آخِر تو بَرگِ کاهی ما کَهْرُبایِ دولَت
زین کاهْدان بِپَرّی تا کَهْرُبا چه باشد؟
صد بار عَهْد کردی کین بار خاکْ باشم
یک بار پاس داری آن عَهْد را چه باشد؟
تو گوهری نَهُفته در کاه گِل گرفته
گَر رُخ زِ گِل بِشویی ای خوش لِقا چه باشد؟
از پُشتِ پادشاهی مَسجودِ جِبْرئیلی
مُلْکِ پدر بِجویی ای بینَوا چه باشد؟
ای اولیایِ حَق را از حَق جدا شِمُرده
گَر ظَنِّ نیک داری بر اولیا چه باشد؟
جُزوی زِ کُل بِمانْده دستی زِ تَنْ بُریده
گَر زین سِپَس نباشی از ما جُدا چه باشد؟
بی سَر شویّ و سامان از کِبْر و حِرصْ خالی
آن گَهْ سَری برآریْ از کِبْریا چه باشد؟
از ذکرْ نوشْ شَربَت تا وارَهی زِ فِکْرَت
در جَنگ اگر نَپیچی ای مُرتَضا چه باشد؟
بس کُن که تو چو کوهی در کوهْ کانِ زَر جو
کُهْ را اگر نَیاری اَنْدَر صَدا چه باشد؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.