هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از تجربه‌های روحانی و عرفانی خود سخن می‌گوید. او از رهایی از دام‌های دنیوی، پاک شدن از آلودگی‌ها، و رسیدن به حقیقت و جلال الهی صحبت می‌کند. شاعر از عشق الهی و رسیدن به معراج روحانی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها با رهایی از خود و وابستگی‌های دنیوی می‌توان به این مقام رسید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۸۴۵

مُرغی که ناگهانی در دامِ ما دَرآمَد
بِشْکَست دام‌ها را بر لامَکان بَرآمَد

از باده گِزافی شُد صافِ صافِ صافی
وَزْ دُردِ هر دو عالَم جوشید و بر سَر آمَد

جان را چو شُست از گِل مِعْراج بَرشُد آن دل
آن جا چو کرد مَنْزِل آن جاشْ خوش تَر آمد

در عالَمِ طَراوَت او یافت بَسْ حَلاوَت
وَزْ وَصْفِ لاله رویان رویَش مُزَعْفَر آمد

زان ماه هر کِه مانَد وین نَقْش را نَخوانَد
در نَقْشِ دین بِمانَد وَاللّهْ که کافَر آمد

زاوصافِ خود گُذشتم وَزْ خود بِرِهنه گشتم
زیرا بِرِهنگان را خورشیدْ زیور آمد

اَللّهُ اَکْبَرِ تو خوش نیست با سَرِ تو
این سَر چو گشت قُربان اَللّهُ اَکْبَر آمد

هر جانِ بامَلالَت دوراست ازین جَلالَت
چون عشقْ با مَلولی کَشتیّ و لَنْگَر آمد

ای شَمسِ حَقِّ تبریز دلْ پیشِ آفتابَت
در کَم زَنیِّ مُطْلَق از ذَرّه کمتر آمد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.