۳۳۸ بار خوانده شده
چَندان حَلاوت و مَزه و مَستی و گُشاد
در چَشمهایِ مَستِ تو نَقّاشْ چون نَهاد؟
چَشمِ تو بَرگُشایَد هر دَم هزار چَشم
زیرا مَسیح وار خدا قُدرَتَش بِداد
وان جُمله چَشمها شُده حیرانِ چَشمِ او
کان چَشمشان بَصارَتِ نو از چه راه داد
گفتم به آسْمان که چُنین ماه دیدهیی؟
سوگند خورْد و گفت مرا نیست هیچ یاد
اکنون بِبَند دو لب و آن چَشمْ بَرگُشا
دیگر سُخَن مَگویْ اگر هست اِتِّحاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در چَشمهایِ مَستِ تو نَقّاشْ چون نَهاد؟
چَشمِ تو بَرگُشایَد هر دَم هزار چَشم
زیرا مَسیح وار خدا قُدرَتَش بِداد
وان جُمله چَشمها شُده حیرانِ چَشمِ او
کان چَشمشان بَصارَتِ نو از چه راه داد
گفتم به آسْمان که چُنین ماه دیدهیی؟
سوگند خورْد و گفت مرا نیست هیچ یاد
اکنون بِبَند دو لب و آن چَشمْ بَرگُشا
دیگر سُخَن مَگویْ اگر هست اِتِّحاد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.