هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت چشم‌های معشوق می‌پردازد. شاعر از قدرت و تأثیر چشم‌های معشوق سخن می‌گوید که مانند مسیح، توانایی بخشیدن بینش و بصیرت به دیگران را دارد. او از آسمان می‌پرسد که آیا چنین چشمی را دیده است و آسمان سوگند می‌خورد که چیزی به یاد ندارد. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که لب‌هایش را ببندد و چشم‌هایش را باز کند تا اتحاد و هماهنگی بین آن‌ها برقرار شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر دیده می‌شود.

غزل شمارهٔ ۸۶۶

چَندان حَلاوت و مَزه و مَستی و گُشاد
در چَشم‌هایِ مَستِ تو نَقّاشْ چون نَهاد؟

چَشمِ تو بَرگُشایَد هر دَم هزار چَشم
زیرا مَسیح وار خدا قُدرَتَش بِداد

وان جُمله چَشم‌ها شُده حیرانِ چَشمِ او
کان چَشمشان بَصارَتِ نو از چه راه داد

گفتم به آسْمان که چُنین ماه دیده‌یی؟
سوگند خورْد و گفت مرا نیست هیچ یاد

اکنون بِبَند دو لب و آن چَشمْ بَرگُشا
دیگر سُخَن مَگویْ اگر هست اِتِّحاد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.