هوش مصنوعی: این متن شعری است که مفاهیم عرفانی و فلسفی را در قالب تشبیهات و استعارات بیان می‌کند. شاعر از عناصر طبیعت مانند صحرا، خورشید، بستان و گلزار برای بیان مفاهیم عمیق‌تر مانند عشق، عقل، و جستجوی معنویت استفاده می‌کند. او به دنبال درک حقیقت و رسیدن به کمال است و از خواننده می‌خواهد که به جای رضایت به ظواهر، به دنبال معنای عمیق‌تر زندگی باشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارات و تشبیهات پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۷۸

صَحرا خوش است لیک چو خورشید فَر دَهَد
بُستان خوش است لیک چو گُلْزار بَر دَهَد

خورشیدِ دیگری‌ست که فرمان و حُکْمِ او
خورشید را برایِ مَصالحْ سَفَر دَهَد

بوسه به او رَسَد که رُخَش هَمچو زَر بُوَد
او را نمی‌رَسَد که رَوَد مال و زَر دَهَد

بِنْگَر به طوطیان که پَر و بال می‌زَنَند
سویِ شِکَرلَبی که به ایشان شِکَر دَهَد

هر کَس شِکَرلَبی بِگُزیده‌ست در جهان
ما را شِکَرلبی‌ست که چیزی دِگَر دَهَد

ما را شِکَرلَبی‌ست شِکَرها گدایِ اوست
ما را شَهَنْشَهی‌ست که مُلْک و ظَفَر دَهَد

هِمَّت بُلند دار اگر شاه زاده‌یی
قانِعْ مَشو زِ شاهْ که تاج و کَمَر دَهَد

بَرکَن تو جامه‌ها و در آبِ حَیات رو
تا پاره‌هایِ خاکِ تو لَعْل و گُهَر دَهَد

بُگْریز سویِ عشق و بِپَرهیز از آن بُتی
کو دِلْبَری نِمایَد و خونِ جِگَر دَهَد

در چَشمِ من نَیایَد خوبیِّ هیچ خوب
نَقّاشِ جسمْ جان را غَیبی صُوَر دَهَد

کِی آبِ شور نوشَد با مُرغ‌هایِ کور
آن مُرغ را که عقلْ زِ کوثَر خَبَر دَهَد؟

خود پُر کُند دو دیده ما را به حُسنِ خویش
گَر ماه آن بِبینَد در حالْ سَر دَهَد

در دیده گدایِ تو آید نِگارِ خاک
حاشا زِ دیده‌یی که خدایش نَظَر دَهَد

خامُش زِ حرف گفتن تا بوک عقلِ کُل
ما را زِ عقلِ جُزوی راه و عَبَر دَهَد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.