هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و جذبه‌های روحانی سخن می‌گوید. او از زیبایی و جادوی معشوق و تأثیر آن بر دل‌ها و جان‌ها می‌سراید. شاعر از عشاقی می‌گوید که در پی عشق و سماع به حرکت درآمده‌اند و از زیبایی‌های معنوی و روحانی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند نور، ماه، و سماع دارد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۸۸۶

از رَسَنِ زُلْفِ تو خَلْق به جان آمدند
بَهرِ رَسَن بازی‌اَش لولیَکان آمدند

در دلِ هر لولی‌یی عشقْ چو اِسْتاره‌یی
رَقص کُنان گِردِ ماه نورفَشان آمدند

در هَوَسِ این سَماع از پَسِ بُستانِ عشق
سَروقَدان چون چَنار دست زَنان آمدند

بین که چه ریسیده‌ایم دستِ که لیسیده‌ایم
تا که چُنین لُقمه‌ها سویِ دَهان آمدند

لولیکانِ قُنُق در کَفْ گوشه‌یْ تُتُق
وَزْ تُتُقِ آن عروسْ شاهِ جهان آمدند

شاه که در دولَتَش هر طَرَفی شاهِدی
سینه گُشاده به ما بَهرِ اَمان آمدند

شیوه ابرو کُند هر نَفَسی پیشِ ما
گَرچه که از تیرِ غَمْز سَخْته کَمان آمدند

شب رو و عَیّار باش بر سَرِ هر کویْ از آنْک
زیرِ لِحافِ اَزَل نیک نَهان آمدند

جانِبِ تبریز در شَمسِ حَقَم دیده اند
تَرکِ دُکان خواندند چون که به کان آمدند
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.