۸۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۰۱

اگر دَمی بِنَوازد مرا نِگار چه باشد؟
گر این درخت بِخَندَد از آن بهار چه باشد؟

وَگَر به پیشِ من آید خیالِ یار که چونی؟
حَیاتِ نو بِپَذیرد تَنِ نِزار چه باشد؟

شکارِ خسته اویَم به تیرِ غَمْزه جادو
گَرَم به مِهْر بِخوانَد که ای شکار چه باشد؟

چو کاسه بر سَرِ آبَم زِ بی‌قَراریِ عِشقَش
اگر رَسَم به لبِ دوست کوزه وار چه باشد؟

کِنارِ خاک زِ اَشکَم چو لَعْل و گوهر پُر شُد
اگر به وَصل گُشایَد دَمی کِنار چه باشد؟

بِگُفت چیست شِکایَت؟ هزار بار گُشادم
زِ بَحرْ ماهیِ جان را هزار بار چه باشد؟

من از قِطارِ حَریفانْ مِهارِ عقل گُسَستَم
به پیشِ اُشتُرِ مَستَش یکی مِهار چه باشد؟

اگر مِهار گُسَستم وَگَرچه بار فِکَنْدم
یکی شُتُر کم گیری ازین قِطار چه باشد؟

دِلَم به خشم نَظَر می‌کُند که کوتَه کُن هین
اگر بِجَست یکی نُکته از هزار چه باشد؟

چو احمد است و ابوبکر یارِ غار دل و عشق
دو نام بود و یکی جان دو یارِ غار چه باشد؟

انارِ شیرینْ گَر خود هزار باشد وَگَر یک
چو شُد یکی بِفَشُردنْ دِگَر شُمار چه باشد؟

خُمار و خَمْر یکَسْتی ولی اَلِف نگُذارد
اَلِف چو شُد زِ میانه بِبین خُمار چه باشد؟

چو شَمسِ مَفْخَرِ تبریز ماهِ نو بِنِمایَد
در آن نِمایشِ موزون زِ کار و بار چه باشد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.