هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از گریزندگی و فرار از مفاهیم و تصاویر مختلف سخن می‌گوید. او از گریزندگی عشق، طبیعت، و حتی مفاهیم انتزاعی مانند یقین و گمان صحبت می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا، تلاش می‌کند تا ناپایداری و فرار بودن این مفاهیم را به تصویر بکشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم انتزاعی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۹۰۰

بگیر دامَنِ لُطفَش که ناگهان بِگُریزد
ولی مَکَش تو چو تیرش که از کَمان بِگُریزد

چه نَقْش‌ها که بِبازَد چه حیله‌ها که بِسازَد
به نَقْش حاضر باشد زِ راهِ جان بِگُریزد

بر آسْمانْش بِجویی چو مَهْ زِ آب بِتابَد
در آب چون که دَرآیی بر آسْمان بِگُریزد

زِ لامَکانْش بِخوانی نشان دَهَد به مَکانَت
چو در مکانْش بِجویی به لامَکان بِگُریزد

نه پیکِ تیزرو اَنْدَر وجود مُرغِ گُمان است؟
یَقین بدان که یَقین وار از گُمان بِگُریزد

از این و آن بِگُریزم زِ تَرس، نی زِ مَلولی
که آن نِگارِ لَطیفَم ازین و آن بِگُریزد

گُریزپایْ چو بادم زِ عشقِ گُل نه گُلی که
زِ بیمِ بادِ خَزانی زِ بوستان بِگُریزد

چُنان گُریزد نامَش چو قَصدِ گفتن بیند
که گفتْ نیز نَتانی که آن فُلان بِگُریزد

چُنان گُریزد از تو که گَر نویسی نَقْشَش
زِ لوحْ نَقْش بِپَرَّد زِ دلْ نشان بِگُریزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.