هوش مصنوعی: این متن به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند فقر، یقین، معرفت، حرص، و دوری از مادیات می‌پردازد. شاعر از محدودیت‌های انسان در رسیدن به اسرار آسمان و معرفت حقیقی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حرص و وابستگی به مادیات مانع رسیدن به حقیقت و سعادت است. همچنین، متن به اهمیت درون‌نگری و دوری از ظواهر فریبنده اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۱۰

بر آستانه اسرار آسْمان نَرَسَد
به بامِ فقر و یقین هیچ نردبان نَرَسَد

گُمانِ عارف در مَعرِفَت چو سیر کُند
هزار اَخْتَر و مَهْ اَنْدَر آن گُمان نَرَسَد

کسی که جُغدصِفَت شُد دَرین جهانِ خَراب
زِ بُلبُلان بِبُرید و به گُلْسِتان نَرَسَد

هر آن دلی که به یک دانْک جو جو است زِ حرص
بِدان که بَسته شود جانِ او به کان نَرَسَد

عَلَف مَدِه حسِ خود را درین مَکان زِ بُتان
که حس چو گشت مکانی به لامکان نَرَسَد

که آهویِ مُتِاَنِّس بِمانَد از یاران
به لاله زار و به مَرعایِ ارغوان نَرَسَد

به سویِ عَکّه رَوی تا به مکّه پیوندی
بُرو مُحال مَجو کِتْ همین همان نَرَسَد

پیاز و سیر به بینی بَرّی و می‌بویی
از آن پیازْ دَمِ نافِ آهوان نَرَسَد

خَموش اگر سَرِ گنجینه ضَمیرَسْتَت
که در ضَمیرِ هُدیٰ دلْ رَسَد زبان نَرَسَد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.