هوش مصنوعی: این متن شعری است که از شکستن توبه‌ها و سوگندها در برابر جذابیت‌های معشوق سخن می‌گوید. شاعر از مستی و شادی روزگار و توصیه به رها کردن قید و بندها و پیوستن به حلقه عشاق می‌گوید. همچنین، او تأکید می‌کند که تنها عاشقان واقعی مردان حقیقی هستند و دیگران همه زن‌اند. در پایان، شاعر به سکوت و درک عمیق‌تر از زندگی دعوت می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و شکستن توبه‌ها ممکن است نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۹۱۳

بگو به گوشِ کسانی که نورِ چَشمِ مَنَند
که بازْ نوبتِ آن شُد که توبه‌ها شِکَنَند

هزار توبه و سوگند بِشْکَنَند آن دَم
که غَمْزه‌هایِ دِلارامْ طَبْلِ حُسن زنند

چو یارْ مَستِ خراب است و روزْ روزِ طَرَب
به غیرِ شَنگی و مَستی بیا بگو چه کنند؟

به گوشِ هوش بِگُفتم به آبِ رویْ بُرو
که این دمْ اَرْ کُهِ قافی هم از بُنَت بِکَنند

زِ بَس که خِرقه گِرو بُرد پیرِ باده فروش
کُنون به کویِ خرابات جُمله بوالْحَسَنند

بگیر مُطربِ جانی قِنینه کانی
نوازْ تَنْتَنِ تَنْتَن که جُمله بی‌تو تَنَند

مُقیمْ همچو نِگین شو به حَلقه عُشّاق
که غیرِ حَلقه عُشّاق جُمله مُمْتَحَنَند

به جانِ جُمله مَردان که هر کِه عاشق نیست
همه زَن‌اَند به معنی بِبین زنان چه زَنَند

به جانِ جُمله جان‌ها که هر کِشْ آن جان نیست
همه تَن‌اَند نِگَه کُن فُروتَنان چه تَنَند

خَموش باش که گفتی از این سِپی‌تَر چیست؟
خَسانْ سیاه گِلیم‌اَند اگر چه یاسَمَنَند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.