هوش مصنوعی: این متن به توصیف لحظه غروب خورشید و آغاز شب می‌پردازد، زمانی که فرشته خواب ارواح را به سوی عالم روحانی هدایت می‌کند. در این عالم، روح به شهری از رویاها و زیبایی‌های بی‌نهایت وارد می‌شود و از دغدغه‌های دنیوی رها می‌گردد. متن به زیبایی حالات روح در خواب و رهایی آن از بارهای دنیوی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۴۳

نمازِ شامْ چو خورشید در غروب آید
بِبَندد این رَهِ حس راهِ غَیب بُگْشاید

به پیشْ دَرکُند ارواح را فرشته خواب
به شیوه گَلِه بانی که گَلِّه را پایَد

به لامَکان به سویِ مَرغْزارِ روحانی
چه شهرها و چه روضاتِشان که بِنْمایَد

هزار صورت و شَخصِ عَجَب بِبینَد روح
چو خوابْ نَقشِ جهان را ازو فروسایَد

هَماره گویی جانْ خود مُقیمِ آن جا بود
نه یاد این کُند و نی مَلالَش اَفْزاید

زِ بار و رَخْت که این جا بر آن هَمی‌لَرزید
دِلَش چُنان بِرَهَد که غَمیش نَگْزاید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.