هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و طبیعت سخن می‌گوید. بلبل به عنوان نماد عشق و طبیعت، از عشق شکرریز و جان‌فزا سخن می‌گوید. شاعر از رنگ رخ یار، لاله‌زار، نسرین و گل صحبت می‌کند و به دنبال پنهان کردن راز عشق است. همچنین، از ذره‌ها و کوه‌ها به عنوان نمادهایی برای بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی استفاده می‌شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۴۴

به باغْ بُلبُل از این پَسْ نَوایِ ما گوید
حَدیثِ عشقِ شِکَرریزِ جانْ فَزا گوید

اگر زِ رنگِ رُخِ یارِ ما خَبَر دارد
زِ لاله زار و زِ نَسرین و گُل چرا گوید؟

زِ راهِ غَیرت گوید که تا بِپوشانَد
رَها کُند سَرِ چَشمه حَدیثِ پا گوید

که پاره پاره به تدریجْ ذَرِه کُهْ گردد
فَنا شود کُهْ اگر تُند و بر وِلا گوید

کُهی که ذَرّه بُوَد پیشِ او دو صد کُهِ قاف
دَوانْ دَوان شود آن دَم که او بیا گوید

چو گوشِ کوه شنید آن بیایِ فَرُّخِ او
به سَر بِیایَد و لَبَّیکْ را دو تا گوید

به حَقِّ گُلْشَنِ اِقْبالْ کَنْدَرو مَستی
چو گُل خَموش که تا بُلبُلَت ثَنا گوید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.