هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی‌های طبیعت و گل‌ها سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌ها، مفاهیم عمیقی مانند عشق، شادی، و زندگی را بیان می‌کند. شاعر از گل‌ها، خارها، و طبیعت سوالاتی می‌پرسد و پاسخ‌هایی دریافت می‌کند که نشان‌دهنده‌ی ارتباط عمیق بین انسان و طبیعت است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم فلسفی و عرفانی موجود در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۹۴۶

میانِ باغْ گُلِ سُرخْ های و هو دارد
که بو کنید دَهانِ مرا چه بو دارد

پیاله‌یی به من آوَرْد لاله که بخوری؟
خورَم چرا نَخورَم؟ بَنده هم گِلو دارد

گِلو چه حاجَت؟ می‌نوش بی‌گِلو و دَهان
رَحیقِ غَیب که طَعْمِ سَقا هُمو دارد

چو سالْ سالِ نَشاط است و روزْ روزِ طَرَب
خُنُک مرا و کسی را که عیشْ خو دارد

چرا مُقیم نباشد چو ما به مَجْلِسِ گُل؟
کسی که ساقیِ باقیِّ ماه رو دارد؟

به آفتابِ جَلالَت که ذَرّه ذَرّه عشق
نَهان به زیرِ قَبا ساغَر و کَدو دارد

سؤال کردم از گُل که بر کِه می‌خندی؟
جواب داد بدان زشتْ کو دو شو دارد

غُلامِ کور که او را دو خواجه می‌باید
چو سگْ همیشه مُقامْ او میانِ کو دارد

سؤال کردم از خار کین سِلاحِ تو چیست؟
جواب داد که گُلْزارْ صد عَدو دارد

هزار بار چَمَن را بِسوخت و بازآراست
چه عشق دارد با ما چه جُست و جو دارد

زِ شَمسِ مَفْخَرِ تبریز پُرس کین از چیست؟
وَگَر چه دَفْع دَهَد دَم مَخور که او دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.