هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از حالتی روحانی و عرفانی سخن می‌گوید. او خود را خراب خرابات و مست طاعت حق می‌داند و از عمارت ایمان و خیر سخن می‌گوید. شاعر از تضادها و پارادوکس‌های وجودی سخن می‌گوید، مانند وجود آتش و آب، و از دیدگاه عرفانی به هستی و نیستی می‌نگرد. در نهایت، او به شمس تبریزی اشاره می‌کند و از بی‌مکانی و بی‌زمانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۴۸

کسی خَرابِ خَرابات و مَستِ مَیْ‌باشد
ازو عمارتِ ایمان و خیرْ کَی باشد؟

یکی وجودْ چو آتش بُوَد نباشد آب
مُحال باشد یک مَهْ بهار و دَی باشد

مَنَم خَرابِ خَرابات و مَستِ طاعَتِ حَق
درونِ شهرِ مُعَظَّم زِ نیک و بَی‌باشد

عِمارتی‌ست خَراباتیانِ شهرِ مرا
که خانه‌هاش نَهانْ در زمین چو رَی باشد

شِکوفه‌هاست درختانِ زُهد را زِ شَراب
نه آن شَراب که اِشْکوفه‌هاش قَی باشد

چو هست و نیستْ مرا دید چَشمِ مُعْتَزلی
بِگُفت دیدم مَعْدوم را که شَی باشد

به سایه‌ها و به خورشیدِ شَمسِ تبریزی
که بی‌مکان و زمانْ آفتاب و فَی باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.