هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و عرفان می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق حقیقی تنها با فداکاری و گذشتن از جان به دست می‌آید. عاشقان به دنبال نشانه‌هایی از عشق هستند، اما عشق واقعی بی‌نشان و فراتر از درک عقل است. تنها با فداکاری و ریختن خون می‌توان به معشوق حقیقی رسید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'خون فشان' و 'جان فدا' نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۹۸۰

مادرِ عشقْ طِفْلِ عاشق را
پیشِ سُلطانِ بی‌اَمان نَبَرَد

تا نشُد بالِغ و زِ جانْ فارغ
پیشِ آن جانِ جانِ جان نَبَرَد

روبَهِ عقلْ گر چه جَهْد کُند
رَهْ بِدان صارِمُ الزَّمان نَبَرَد

جان فِدا عشق را که او دل را
جُز به مِعْراجِ آسْمان نَبَرَد

عاشقانْ طالِبِ نِشان گشته
عشقشان جُز که بی‌نِشان نَبَرَد

خون چَکیده‌ست رَهْ رَه این نه بَس است؟
عاشقی جُز که خونْ فَشان نَبَرَد

هر کِشان خون نه بویِ مُشک دَهَد
تو یَقین دان که بویِ آن نَبَرَد

دیده را کُحْلِ شَمسِ تبریزی
جُز به مَعشوقِ لامَکان نَبَرَد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.