هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، جلال الهی، تحول روحی و رهایی از قید و بندهای مادی سخن می‌گوید. در این شعر، شاعر از نمادهایی مانند یوسف، مصر، عرش، و شمس تبریز استفاده کرده است تا مفاهیم عمیق عرفانی را بیان کند. شعر به تحولات درونی و رهایی از محدودیت‌های دنیوی اشاره دارد و بر اهمیت عشق و جلال الهی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۸۲

یوسُفْ آخِرزمانْ خُرامان شُد
شِکَر و شَهْدِ مصر اَرْزان شُد

لَعْلِ عَرشیِّ تو چو رو بِنِمود
تَنْ کِه باشد؟ که سنگ‌ها جان شُد

تَخته بَندِ فِراقْ تَخت نِشَست
تاج بر سَر که چیست؟ خاقان شُد

عشقْ مِهْمانِ بَسْ شِگَرف آمد
خانه‌ها خُرد بود ویران شُد

پَر و بال از جَلالِ حَق رویید
قَفَس و مُرغ و بَیضه پَرّان شُد

بادلانْ خیره گشته کین دل کو؟
بی‌دلانْ بی‌خَبَر که دل آن شُد

پایْ می‌کوب و عیش از سَر گیر
به سَرِ من مَگو که پایان شُد

زَرْ چو دَرباخت خواجه صَرّاف
صَرفه او بُرد زان که در کان شُد

شَمسِ تبریز نَردبانی ساخت
بامِ گَردون بَرآ که آسان شُد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.