هوش مصنوعی:
این متن به اهمیت و تأثیر انتظار در زندگی و طبیعت میپردازد. انتظار باعث تحول و رشد در موجودات و پدیدههای مختلف میشود، از انتظار باران برای کشتزارها تا انتظار خورشید برای تبدیل سنگ به لعل. همچنین، انتظار در انسانها باعث رشد معنوی و تحول درونی میشود. انتظار به عنوان عاملی برای رسیدن به کمال و فضل الهی توصیف شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۹۸۵
هر کِه بَهرِ تو اِنْتِظار کُند
بَخت و اِقْبال را شِکار کُند
بَهرِ بارانْ چو کِشتِ مُنْتَظِر است
سینه را سَبز و لاله زار کُند
بَهرِ خورشیدْ کان چو مُنْتَظُر است
سنگ را لَعْلِ آبْدار کُند
اِنْتظارِ اَدیمْ بَهرِ سُهیل
اَنْدَرو صد هزار کار کُند
آهنی کِانْتِظارْ صَیقل کرد
رویْ را صاف و بیغُبار کُند
زِانْتِظارِ رَسول تیغِ علی
در غَزا خویش ذوالْفَقار کُند
اِنْتظارِ جَنین دَرونِ رَحِم
نُطفه را شاهِ خوشْ عِذار کُند
اِنْتظارِ حُبوبْ زیرِ زمین
هر یکی دانه را هزار کُند
آسیا آب را چو مُنْتَظِر است
سنگ را چُست و بیقَرار کُند
اِنْتِظارِ قَبولِ وَحیِ خدا
چَشم را چَشمِ اِعْتِبار کُند
اِنْتظارِ نِثارِ بَحْرِ کَرَم
سینه را دُرجِ دُر چو نار کُند
شیره را اِنْتظارْ در دلِ خُم
بَهرِ مَغزِ شَهانْ عُقار کُند
بیکِنار است فَضلِ مُنْتَظِرَش
رانده را لایِقِ کِنار کُند
تا قیامَت تمام هم نشود
شَرحِ آن کِانْتِظارِ یار کُند
زِ انْتِظاراتِ شَمسِ تبریزی
شَمس و ناهید و مَهْ دَوار کُند
بَخت و اِقْبال را شِکار کُند
بَهرِ بارانْ چو کِشتِ مُنْتَظِر است
سینه را سَبز و لاله زار کُند
بَهرِ خورشیدْ کان چو مُنْتَظُر است
سنگ را لَعْلِ آبْدار کُند
اِنْتظارِ اَدیمْ بَهرِ سُهیل
اَنْدَرو صد هزار کار کُند
آهنی کِانْتِظارْ صَیقل کرد
رویْ را صاف و بیغُبار کُند
زِانْتِظارِ رَسول تیغِ علی
در غَزا خویش ذوالْفَقار کُند
اِنْتظارِ جَنین دَرونِ رَحِم
نُطفه را شاهِ خوشْ عِذار کُند
اِنْتظارِ حُبوبْ زیرِ زمین
هر یکی دانه را هزار کُند
آسیا آب را چو مُنْتَظِر است
سنگ را چُست و بیقَرار کُند
اِنْتِظارِ قَبولِ وَحیِ خدا
چَشم را چَشمِ اِعْتِبار کُند
اِنْتظارِ نِثارِ بَحْرِ کَرَم
سینه را دُرجِ دُر چو نار کُند
شیره را اِنْتظارْ در دلِ خُم
بَهرِ مَغزِ شَهانْ عُقار کُند
بیکِنار است فَضلِ مُنْتَظِرَش
رانده را لایِقِ کِنار کُند
تا قیامَت تمام هم نشود
شَرحِ آن کِانْتِظارِ یار کُند
زِ انْتِظاراتِ شَمسِ تبریزی
شَمس و ناهید و مَهْ دَوار کُند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.