هوش مصنوعی: این متن به توصیف عشق و ویژگی‌های آن می‌پردازد. عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و بی‌قرار معرفی می‌شود که جان و سر را در برابر خود حقیر می‌کند. عشق فراتر از ترس و تهدید است و حتی بلا را نیز شرمسار می‌کند. در این متن، عشق به عنوان مرغزار شیران توصیف شده و تأکید می‌شود که عشق جان‌ها را در آستین خود دارد و نام و ناموس در برابر آن بی‌ارزش هستند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۹۸۶

عشق را جانِ بی‌قَرار بُوَد
یادِ جانْ پیشِ عشقْ عار بُوَد

سَر و جانْ پیشِ او حَقیر بُوَد
هر کِه را در سَر این خُمار بُوَد

همه بر قَلْب می‌زَنَد عاشق
اَنْدَران صَف که کارْزار بُوَد

نکُند جانِبِ گُریز نَظَر
گَر چه شمشیرْ صد هزار بُوَد

عشقْ خود مَرغْزارِ شیران است
کِی سگی شیرِ مَرغْزار بُوَد

عشقْ جان‌ها در آستین دارد
در رَهِ عشقْ جانْ نِثار بُوَد

نام و ناموس و شَرم و اندیشه
پیشِ جاروبِشانْ غُبار بُوَد

همه کَس را شِکار کرد بَلا
عاشقان را بَلا شِکار بُوَد

مَر بَلا را چُنان به جان بِخَرند
کان بَلا نیز شَرمسار بُوَد

جانِ عشق است شَهْ صَلاحُ الدّین
کو زِ اسرارِ کِردگار بُوَد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.