هوش مصنوعی:
این متن بیانگر احساسات عاشقانه و حسرت ناشی از دوری معشوق است. شاعر از نبودن معشوق و تأثیر آن بر شادی و طرب خود میگوید و اشاره میکند که بدون حضور معشوق، هیچ چیز نمیتواند او را خوشحال کند. همچنین، شاعر از بیاثری دنیا بدون حضور معشوق سخن میگوید و این که همه چیز بدون او بیمعناست.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۹۸۸
بویِ دِلْدارِ ما نمیآید
طوطی این جا شِکَر نمیخایَد
هر مَقامی که رَنگِ آن گُل نیست
بُلبُلِ جانها بِنَسْراید
خوش بَرآییم دوستْ حاضِر نیست
عشقْ هرگز چُنین نَفَرماید
همه اسبابِ عشقْ این جا هست
لیکْ بیاو طَرَب نمیشاید
مادرِ فِتْنهها که میْ باشد
طَرَبی بیرُخَش نمیزاید
هر شرابی که دوستْ ساقی نیست
جُز خُمار و شِکوفه نَفْزاید
همه آفاقْ پُرستاره شود
گازُری را مُراد بَرناید
بیاثرهایِ شَمسِ تبریزی
از جهانْ جُز مَلال نَنْماید
طوطی این جا شِکَر نمیخایَد
هر مَقامی که رَنگِ آن گُل نیست
بُلبُلِ جانها بِنَسْراید
خوش بَرآییم دوستْ حاضِر نیست
عشقْ هرگز چُنین نَفَرماید
همه اسبابِ عشقْ این جا هست
لیکْ بیاو طَرَب نمیشاید
مادرِ فِتْنهها که میْ باشد
طَرَبی بیرُخَش نمیزاید
هر شرابی که دوستْ ساقی نیست
جُز خُمار و شِکوفه نَفْزاید
همه آفاقْ پُرستاره شود
گازُری را مُراد بَرناید
بیاثرهایِ شَمسِ تبریزی
از جهانْ جُز مَلال نَنْماید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.